کارآفرینی دنیای جذابی است که بسیاری دوست دارند آن را تجربه کنند. یکی از مهمترین دلایل آن شاید آزاد شدن از بند کار کردن برای دیگران و کار کارمندی باشد. دیدن کارآفرینان موفق باعث میشود کشانی که برای اولین بار کارآفرینی میکنند دچار این تصور اشتباهات زیادی بشوند که همه در مسیر کارآفرینی موفق میشوند. در حالیکه در واقعیت اینگونه نیست و آمار شکست در کارآفرینی بالاست به طوریکه به نقل از فوربز؛ از هر ۱۰ استارتاپ، ۹ مجموعه شکست میخورند.
گروهی از مشتاقان کارآفرینی با این واقعیت هم آشنا هستند اما با این حال در اولین اقدامشان به کارآفرینی فکر میکنند اشتباه مال دیگران است و آنها اشتباه نخواهند کرد. در پاسخ باید گفت اینگونه نیست و کارآفرینی زیادی حتی با دانش قبلی دچار اشتباهات ریز و درشت شدهاند. در این مقاله که برگرفته از توییت آقای سیدهارت موهان است به ۱۰ اشتباهی که کارآفرینان در اولین تجربهشان نباید مرتکب شوند میپردازیم.
۱. استخدام افراد اشتباه
یکی از اولین استخدامهای من معمولی محسوب نمیشد، واقعاً افتضاح بود. این شخص به چشمان ما نگاه میکرد و دروغ میگفت، منفعل و پرخاشگر بود و انگیزهی دیگران را هم از بین میبرد. وقتی پای بقای شرکت در میان است؛ اولین کارمندانی که به یک کمپانی میپیوندند از اهمیت ویژهای برخوردارند. استخدام افراد اشتباه طبعات زیادی میتواند از خود به جای گذارد.
آقای متئو ترنر در کتاب اشتباه موفق، که ماحصل گفتگو با بیش از ۱۶۳ کارآفرین موفق است، استخدام اشتباه را یکی از بزرگترین اشتباهات کارآفرینان یافته است. او دلیل استخدام اشتباه را استخدام فرد در دسترس و نه فرد شایسته میداند.
۲. اخراج نکردن افراد اشتباه در اولین فرصت
یک مربی فروش و یک مربی اجرایی داشتم که هر دو، بارها به من توصیه کردند که شخص خاصی را اخراج کنم. تا آن زمان، هرگز کسی را اخراج نکرده بودم و این کار برایم آسان نبود. به همین دلیل، پنهانی امیدوار بودم که عملکرد آن شخص بهبود یابد.
آنچه یاد گرفتم: هرگز این اتفاق نمیافتد! اخراج نکردن افراد اشتباه در اولین فرصت یکی از بزرگترین اشتباهات کارآفرینان است.
۳. استخدام شرکت حقوقی ارزانتر برای صرفهجویی در هزینه
پرداخت بیش از ۱۰۰۰ دلار به وکیل کار درستی به نظر نمیرسید (مخصوصاً اگر به خودتان هیچ دستمزدی پرداخت نمیکنید). زمانی فرا رسید که استخدام یک شرکت حقوقی ارزان قیمت، شرایط سختی را برایمان به وجود آورد. اشکالی ندارد. مبلغ اضافی را بپردازید. ارزشش را دارد. استخدام مشاور حقوقی قابل اطمینان یکی از عاقلانهترین سرمایهگذاریها در مسیر کارآفرینی است.
۴. درک نکردن ارزشهای اصلی
روزهای اول، فکر میکردم شرکتهایی که اصول و ارزشهایشان را در سایت خود به اشتراک میگذارند، ریاکاری و فضلفروشی میکنند. هر روز که میگذرد، متوجه میشوم که چقدر اشتباه میکردم. ما اکنون برای ارزشها و اصولمان افراد را استخدام و اخراج میکنیم. تعریف فرهنگ استارتاپ و تیمتان از مهمترین کارهایی است که باید انجام دهید تا به درک ارزشهای کلیدیتان کمک کند.
۵. نداشتن روند مصاحبهی مناسب
روزهای اول، دوست داشتم مبنای استخدام را بر اعتماد به توانایی افراد بگذارم. به اشتباه گمان میکردم که به هر کسی فرصت و زمان بدهیم، موفق خواهد شد. بررسی نکردن ارزشهای افراد بد است اما بررسی نکردن استعدادهایشان، از آن هم بدتر است. به قول کتاب گوگل چگونه کار میکند، افراد درجه دو، افراد درجه دو، سه، و چهار به همراه خود میآورند.
۶. اعتماد کورکورانه به حرف افراد
من ده سال از عمرم را در شرکت فناوری بزرگی سپری کردم که میتوانستید عمیقاً به همکارانتان اعتماد کنید. به عنوان بنیانگذار یک استارتآپ، تعمیم دادن این فرضیه، کار اشتباهی بود. فقط به رفتار اعتماد کنید. چه در رابطه با کارمندان، چه مشتریان و چه سرمایهگذاران.
۷. ندانید چه زمانی باید مقاومت کنید
این مورد مخصوصاً هنگام مذاکره با سرمایهگذاران اهمیت دارد. اگر دیدگاهی قوی دارید، در وهلهی اول به آنها اطلاع دهید. سپس آن نقطه نظر را تقویت کنید و دلایل خود را توضیح دهید.
اگر مقاومت نکنید، قربانی پویایی قدرت خواهید شد. (سرمایهگذاران زرنگتر هستند.)
۸. به تعویق انداختن اخبار بد
گاهی اوقات برای مواجه نشده با مشکلات، اخبار بد را به تعویق میاندازید. مثال: به کارکنان نگویید که انتظاراتتان را برآورده نمیکنند. به سرمایهگذاران نگویید که چه چالشهایی بر سر راهتان وجود دارد. حالا من چسب زخم را محکم و ناگهانی جدا میکنم و ورودیها و بازخوردها و اخبار را در اولین فرصت با دیگران به اشتراک میگذارم. این کار را زود انجام دهید و بارش را از دوش خودتان بردارید.
۹. دریافت نکردن هزینهی محصول از مشتریان
در ابتدای کار، میترسیدم از مشتریان درخواست کنم که پول پرداخت کنند. (مخصوصاً زمانی که محصول هنوز آماده نبود). بنابراین از آنها میخواستم که به صورت رایگان از محصول استفاده کنند. این عمل به طور خودکار، ارزش محصول را کاهش میداد (و همچنین باعث میشد وقتمان را با مشتریان اشتباهی تلف کنیم).
۱۰. عمل کردن به هر توصیهای که هر کسی ارائه میدهد
بدانید که افرادی که به شما توصیه میکنند، مجبور نیستند با عواقب آن زندگی کنند. اما شما مجبورید! پس توصیهها را بپذیرید اما کورکورانه دنبال نکنید. در مورد عواقبشان فکر کنید و اگر با آنها موافق نیستید، تجدید نظر کنید. انتخاب منتور و مشاور خوب کمک زیادی در پرهیز از پذیرفتن مشاورههای بد است.
در این مقاله با الهام از توییت آقای سیدهارت موهان ۱۰ اشتباهی که کارآفرینان در اولین تجربهشان نباید مرتکب شوند را برایتان مرور کردم. من در سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ بسیاری از این اشتباهات را مرتکب شدم در حالیکه قبلا دانش و مطالعه داشتم و فکر نمیکردم من دچار این اشتباهات شوم. با الهام از متئو ترنر، نویسنده کتاب استباه موفق، سعی کردم قدر این اشتباهات، حالا که اتفاق افتادهاند، را بدانم و از آنها بیاموزم. این اشتباهات تجربههای زیادی برای من به همراه داشتهاند که در این وبلاگ و کانال یوتیوبم آنها را به اشتراک میگذارم.
مشتاقم نظر شما درباره این نوشته را بدانم. لطفاً آن را با من و دیگران به اشتراک بگذارید.