مشکل اینه همه در ایران میخوان استیو جابز باشن. هیچکس حاضر نیست استیو وازنیاک باشه.
استیو وازنیاک کارآفرین خلاق و درجه یکی بود که در مقوله فنی هیچوقت جابز دانش او را نداشت. بیشک نقش بسزایی در آنچه امروز از اپل میبینیم داشته است. اما همیشه با فروتنی میگفت من کاری نکردم. میگفت نمیدونم چرا مردم با چند کاری که کردم فکر میکنن من آدم مهمی هستم.
امروزه ما بچههای فنی بسیار زیادی رو داریم که میتونن کارهای بینظیری انجام بدن، اما از نبود استیو جابزی در کنارشون رنج میبرند و ندارند کسی رو که ایده پردازی کنه، جسارت داشته باشه، به دنبال مشتری بره، بازار رو بگیره و خلاصه کارهایی رو بکنه که جابز کرد.
نه اینکه جابزها در ایران نباشن. درسته زیاد نیستند اما مطمئنم به قدر کافی هستند که کارهای بزرگی اتفاق بیوفته. اما متاسفانه وازنیاک نداریم. انبوهی از مهندسانِ با قابلیتی رو داریم که فکر میکنن هم جابز هستند و هم وازنیاک. هم میخوان جابز باشن و هم وازنیاک. اما اونها تنها وازنیاکی هستند که باید جابزی باهاشون ترکیب بشه تا اون نتیجه بزرگ اتفاق بیوفته. ولی متاسفانه حاضر نمیشن در کنار جابزها کارهای بزرگی بکنن. و نهایتش این میشه که از این در به اون در و از این شغل به اون شغل میرن. سالها فریلنسری میکنن و استعداد فراوانشون رو میسوزونن.
جابز بودن هیچ اشکالی نداره. ولی مشکل این هست که همه قرار نیست جابز باشن وقتی ظرفیت و توانایی جابز بودن رو ندارند. جابز همه چیز و کاملترین نبود. جابز یک آدم فنی و یک متخصص فنی نبود، برعکس چیزی که همه فکر میکنند. جابز در حقیقت سلطان کالا و یک طراح محصول درجه یک بود. آدم پرشوری بود که میخواست دنیا رو عوض کنه، اما نه با دستهاش، بلکه با فکرش و ایدهاش و نگرشش. برای اینکار به کسانی نیاز داشت که با دستان هنرمندشون بتونن چیزها رو سر هم کنند. نیاز به وازنیاکهای فروتنی داشت که دست به کار بشن و در کنار جابز محصولاتی جاودانه خلق کنند.
کاری که جابز کرد بسیاری از وازنیاکها نمیتونن از پسش بربیان. جابز بدون وازنیاک و وازنیاکها نمیتونست اون چیزی که در اَپل اتفاق افتاد رو بسازه. نمونهاش رو هم در ده سال دوریاش از اپل و تاسیس نِکست کامپیوتر شاهد بودیم، که علیرغم همه هزینههای کلانی که براش کرد نتونست چیزی که در اپل اتفاق افتاده رو در اونجا بسازه.
اما وازنیاکها متخصصین فنی بسیار خبره و درجه یکی هستند که میتونن هر چیزی رو سر هم کنند و کارهای بینظیر انجام بدن. اما واقعاً چون در ایران وازنیاکهای ما میخوان هم مدیر عامل باشن و همه چیز رو مدیریت کنند و هم خلاق و سازنده باشن اون اتفاقی که باید بیفته نمیافته. اما اگر اونها با جابزها همراه بشن، میتونن به اتفاق کارهای خارقالعادهای انجام بدن، که برای خودشون و مردم دنیا جاودانه بشه. اما همونطوری که گفتم راه رو اشتباه میرن و این فرصت طلایی رو در زندگیشون از دست میدن.
سلام
بسیار عالی بود، شاید بشه علت این مشکل رو در بلد نبودن کار گروهی در ایران دونست و به نوعی سهم خواهی، همه دوست دارند رئیس باشند و هیچ کاری نکنند و بیشترین سهم رو برای خود کنند، برای همین کسی حاضر نمی شود به رایگان و یا با حقوق یک کارگر ساده فرد دیگری را به استیو جابز تبدیل کنند، بلکه سعی میکند برای خودش این کار را انجام دهد!
درود بر شما
بله همینطور هست که میگید. با این حال ساز و کارهای استارتاپی الان خیلی از این مشکلات رو برطرف کرده و با ساز و کار مشخص تری میشه سهم افراد رو مشخص کرد و مشارکت بهتری در راستای تخصصشون داشت.